تا اینجای کار پشت گرمی ما به خیرین بود از طرف دو نفر از خیرین (یکی از امارات و دیگری خیری از گراش ) قول صد در صد داده بودند که این مدرسه را بسازند ولی نمی دانم چه حکمتی بود که دقیقا یک ماه بعد از تخریب مدرسه هر دو خیر اعلام انصراف دادند و صراحتا به ما گفتند که فعلا قصد هیچ کاری را ندارند و تلاش های ما برای متقاعد کردن خیرین بی فایده بود .
هر وقت آموزش و پرورش به ما اعلام می کرد و اوضاع را رسد می کرد ما می گفتیم خیر آماده است . از طرف آموزش و پرورش به ما اعلام شد برای انعقاد قرار داد و امضای تفاهم نامه بین خیر وآموزش و پرورش و سازمان نوسازی جلسه مشترک بگیریم . چند هفته ای به دلایل مختلف طفره رفتیم و گفتیم خیر مسافرته مشهده و … دیگر نمی توانستیم بیشتر از این معطل کنیم و می بایست تصمیم نهایی را بگیریم با آقای موسی پرورش از اعضای شورای شهر که بیشتر پیگیر ساخت مدرسه بود نهایتا تصمیم گرفتیم که حقیقت ماجرا را به اداره بگوییم .
روزی که قرار بود به اداره اعلام بکنیم که حقیقت چیست شبش تا صبح بیدار بودیم وبا چه رویی و با چه زبانی بگوییم مدرسه را تخریب کردیم و خیری در کار نیست خدا می داند هر ثانیه ای چه فشار و چه استرسی داشتیم که جواب مردم را چه بدهیم . صبح همان روز لحظه حرکت ناراحت و غمگین گفتم خدایا آبرویمان را نبر ، و حرکت کردیم نرسیده به فلکه امام حسین بین لار و لطیفی تلفنم زنگ خورد آقای حاج ماشالله حاجی پور (نورالله حاجی پور) بود . با خودم گفتم حتما دوباره موضوع آب گلزار شهداست خلاصه گوشی را برداشتم بعد از احوال پرسی که کرد گفت حسین جان من قصد کار خیری کرده ام برای مدرسه و می خواهم در کار خیر مدرسه سهیم باشم . حرف حاجی را قطع کردم و گفتم حاجی شما کجایی گفت مغازه . گفتم بشین که آمدیم .فرشته نجاتی بود و نوری در تاریکی .
با اقای پرورش رفتیم مغازه حاجی کل ماجرا را از سیر تا پیاز را تعریف کردیم . ایشان گفتند قصد کرده بوده ام که در حد 300 الی 400 میلیون یک سالن برای مدرسه درست کنم ولی حالا که این توفیق الهی نصیب شده حتما خدا خواسته و کل مدرسه را می سازم و شما هم کمکم کنید هم شورا هم شهرداری 300میلیونی نقدی به شما می دهم ما بقی هم زمین دارم تحویل شورا می دهم و آن را بفروشید و خرج مدرسه کنید فقط شما سخت و سفت پشت کار را بگیرید تا دولت هم قولش وفا کند .
به اتفاق حاجی و آقای موسی پرورش رفتیم اداره و قول و وعده های داده شد و تفاهم نامه ای نیز امضاء شد . اداره به ما اعلام کرد نقشه مدرسه را به دلخواه خودتان بیارید تا ان شالله دستور شروع به کار داده شود.
چندین ماه به آقای پرورش اکثر مدارس خیر ساز منطقه را بازدید کردیم از مدیران مدرسه سوال می کردیم عیب و ایراد مدارس و کلی جست و جو نهایتا مدرسه خیرسازی محبی گراش را پسندیدیم . از همه لحاظ عالی بود نقشه و طراحان آن توسط معماران خارجی و متناسب با منطقه گرمسیر و اولین بار در یکی از کشور های حوزه خلیج فارس کار شده بود خیلی از آن راضی بودند خیلی هم زیبا بود و 12 کلاس داشت و 1200 متر هم زیر بنای آن بود .
مشکل اینجا بود نقشه ای که ما پسندیده بود در زمین مدرسه جانمایی نمی شد ابعاد مدرسه بزرگتر از زمین مدرسه بود ه دلیل اینکه مدرسه سر دو نبش واقع شده بود و از دو طرف عقب نشینی داشت خیلی به مشکل بر خوردیم . یک پخ 9 در 9 سر نبش مدرسه بود با حمایت و پیگیری شهردار محترم آقای صداقت و تلاش های مهندس پرند استانداری متقاعد شد که پخ مدرسه را به 4 در 4 تقلیل دهند و با تغییراتی در معبر و نقشه شهری توانستیم ساختمان مدرسه را در زمین جا بدهیم . خیالمان از ساختمان راحت شد حال مشکل دیگری پیدا شد و آن حیاط مدرسه بود . حیاط مدرسه کوچک بود ساختمان به این بزرگی ولی حیاط بازی نداشت و کوچک بود .
صحبتی که با همسایه مدرسه داشتیم محبت و بزرگواری کردند و قبول کردند بخشی از حیاط منزل خودشان را به مدرسه الحاق کنند . جای تشکر و سپاس گزاری دارد از آقای حاج علیار اکبریان همسایه مدرسه .
الحمدالله کار ساخت مدرسه شروع شد و ان شالله به زودی تمام خواهد شد . ان شالله دولت نیز نسبت به پرداخت سهم خودش متعهد باشد و شاهد حضور دانش آموزان برسر کلاس این مدرسه باشیم و در آخر بزرگواری و خدمات خیر نیک اندیش بزرگ شهرمان جناب آقای ماشالله (نورالله) حاجی پور ارج نهاده و از همکاری و عنایت سروران گرامی جناب دکتر جعفرپور نماینده مردم و آقای فیاض پور ریاست محترم آموزش و پرورش لارستان و همکاران تحت امرشان مهندس صداقت شهرداری شهر لطیفی و همسایه بزرگوار مدرسه حاج علیار اکبریان و همکاران شورای شهر علی الخصوص آقای پرورش و همه عزیزانی که به نحوی در این کار خیر ما را یاری دادند تقدیرو تشکر می نماییم .
حسین طالبی ریس شورای شهر لطیفی